تحلیل سهام . اخبار و شایعات . سیگنال رایگان خرید - (یادداشت های یک تازه وارد بورسی)

در این وبلاگ قصد دارم اطلاعات خودم رو راجع به بازارهای مالی و خصوصا بورس با دوستان به اشتراک بگزارم

تحلیل سهام . اخبار و شایعات . سیگنال رایگان خرید - (یادداشت های یک تازه وارد بورسی)

در این وبلاگ قصد دارم اطلاعات خودم رو راجع به بازارهای مالی و خصوصا بورس با دوستان به اشتراک بگزارم

فلسفه و روشهای معاملاتی


ازارها در واقع میدانی از محل مقابله احساسات و شرایط مختلف هستند و در نتیجه می‌توانند عملکردی بسیار غیرمنطقی و غیرقابل پیش‌بینی داشته باشند. در هر حال، معامله کردن عرصه احتمالات است و من تمام تلاشم را می‌کنم که احتمال موفقیت معاملاتی ام را بالا ببرم. به گفته دیمون رانین: «مبارزه همیشه جنگ قدرت یا سرعت نیست، گاهی هم نحوه شرط بندی است.»

فلسفه معاملاتی من بسیار ساده است:

1 – یک پوزیشن را انتخاب کن.

2 – اجازه بده بازار پوزیشن تو را تایید کند.

3 – ریسک را مدیریت کن.


  


من شیوه معامله بر مبنای شواهد را با استفاده از تقویم کتی لین آغاز می‌کنم. او هر هفته مجموعه اخبار اقتصادی آینده را بررسی می‌کند و موثرترین آن‌ها را تفکیک می‌کند و تحلیل‌های تکنیکالی برای استفاده از آن‌ها ارائه می‌دهد. در طول سال گذشته او در 65 درصد موارد درست پیش‌بینی کرده بود ، تقریباً میزانی برابر با میزان موفقیت من.

استفاده از تقویم کتی لین به من کمک می‌کند که در زمینه فاندامنتال دیدگاهی منطقی و درست داشته باشم. عموماً نرخ‌ها بعد از اتفاقات اقتصادی در مسیر پیش‌بینی شده حرکت می‌کنند و من با این حساب وارد مرحله دوم فلسفه معاملاتی ام می‌شوم. اگر تغییرات نرخ، جهت مورد نظر من را تایید نکند، فلسفه معاملاتی ام اشتباه بوده است. در معامله کردن، نظر شما مطرح نیست، بلکه این نظر اکثریت فعالان بازار است که اهمیت دارد. شما به عنوان معامله‌گر تنها باید بتوانید نظر فعالان بازار را حدس بزنید و پیش از آنکه جریانی به پایان برسد، به آن بپیوندید.

روش‌های بسیار متفاوتی برای ایجاد یک سیگنال با ورود به بازار با استفاده از شیوه من وجود دارد، اما محبوب‌ترین شیوه من این است که اجازه بدهم نرخ در نمودار 5 دقیقه‌ای از میانگین متحرک ساده 20 دوره‌ای پایین‌تر (در زمانی که می‌خواهم اقدام به فروش کنم) یا بالاتر برود (در زمانی که می‌خواهم اقدام به خرید کنم). نکته کلیدی این است که من هیچ وقت در یک کندل صعودی اقدام به فروش و یا در یک کندل نزولی اقدام به خرید نمی‌کنم. حدس زدن نقاط اوج یا حداقل، بازی بی نتیجه‌ای است و من پیش از آنکه وارد معامله شوم باید شواهدی دال بر تقویت یا تضعیف نرخ ببینم.

البته نرخ ممکن است دروغ بگوید. برخی اوقات شکست‌ها بلافاصله با بازگشت روند دنبال می‌شوند و فرصت‌های معاملاتی مثل یخ آب می‌شوند و از بین می‌روند. در این زمینه هم باید بگویم که صدها نوع دستور حد ضرر و سقف سود وجود دارد، ولی من در این میان دو روش را‌ترجیح می‌دهم.

روش اول : با 2 واحد معامله کنید. حد ضرر واحد اول را برابر با میزان ریسک (عموماً 20 -30 پوینت) قرار دهید. زمانی که نرخ به سقف سود اولیه تان رسید، حد ضررتان را 10 – 15 پوینت بالاتر بیاورید.

این روش مدیریت ریسک بسیار کارآمد است زیرا به شما اجازه می‌دهد که از بازگشت‌های ناگهانی روند به سود برسید. البته من آدم صبوری نیستم و عموماً از روش دوم استفاده می‌کنم.


روش دوم : با یک واحد معامله کنید و دستورسقف سودتان را به اندازه 75 درصد حد ضررتان تعیین کنید.(15 پوینت سود در برابر 20 پوینت ضرر). این یک نسبت ریسک به سود منفی است اما اگر احتمال موفقیت شما برابر با 70 درصد باشد، مفید خواهد بود. من زمانی که بر مبنای شواهد و با دقت عمل می‌کنم، بیش از 70 درصد موفق می‌شوم (و وقتی این کار را نمی‌کنم، بهایش را می‌پردازم!)

معامله کردن یکی از نادر عرصه‌هایی است که احتمال دارد شما همه کارها را درست انجام دهید و باز هم شکست بخورید. به همین دلیل است که معامله بر مبنای شواهد هم، همیشه درست از آب در نمی‌آید. اما در هر حال معامله بر مبنای این شیوه شما را وادار می‌سازد که به همه جنبه‌های فاندامنتال و تکنیکال و مدیریت ریسک بازار توجه داشته باشید و امیدوارم که شما هم بتوانید مثل من از این شیوه استفاده کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.